×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

ادبي و عاشقانه

× شعر و مطالب عاشقانه و حسي
×

آدرس وبلاگ من

behrouz.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/behrouz20072009

واي از اين اشك

وای از این اشک....... صدایت را شنیدم مانند همیشه شاد نبود سعی میکردی ازمن پنهان کنی اما نمی دانستی.... که با تمامی وجود حست میکنم شروع به سخن کردی گفتی و گفتی و گفتی دلت پر بود از غم و درد گلایه می کردی ، نه از نا آشنایان گلایه میکردی از عزیزان و دوستان گلایه زین روزگار غریب گلایه زین مردمان عجیب تو میگفتی و من می سوختم غم تکرار خود در تو می دیدم آه از این اشک.... تو در برون میگریستی و من در درون می سوختم تصور نگاه تو تصور حلقه های مروارید گونه اشک در قاب چشمان زیبای تو آتش دلم را صد چندان می نمود آه از این اشک.... خدایا چکنم؟ گر نبود ایمانم گر نداشتم سوگند گر نبودم پایبند می شدم افروخته میسوختم از درون شعله های جگرم آنچنان می سوختم که نماند باقی جز خاکسترمشتی زین غم آلود جسم خاکی آه از این اشک.... با همان حال خراب با صدائی لرزان حال این من بودم در تلاش بسیار خشم خویش پنهان کنم بغض خویش فرو برم آه از این اشک.... که شد جاری نازنینم ، روحم غمت بر من ریز آتش خشم دلت خاموش کن بیا غم را فراموش کنیم شادی روح و دل آغاز کنیم رخت بندیم زین اندوه ها قصه عشق و طرب آغاز کنیم زین دگر اشک ، اشک شوق خواهد بود زین دگر قصه،قصه عشق خواهد شد .بهتر از بارون بيا با نغمه سرائي مرغان سحري صبح را اغاز کنیم بيا تمام بديها و زشتيها را به امواج بيكران دريا بسپاريم بيا تمام ناملايمات و نامردميها را در ميان درختان سر به فلك كشيده جنگل به خاك بسپاريم بیا غم فراموش کنیم قصه دل با هم آغاز کنیم كه عشق اول نمود آسان ولي افتاده مشكلها بيا عشق رو دوباره زنده كنيم بيا .......... بهروز تنها
سه شنبه 10 شهریور 1388 - 3:26:33 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم