×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

ادبي و عاشقانه

× شعر و مطالب عاشقانه و حسي
×

آدرس وبلاگ من

behrouz.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/behrouz20072009

قصه روزگار یادم آمد دیروز

قصه روزگار یادم آمد دیروز ،زیر این چرخ کبود،در حضور ابرها،آن حریر نمناک،قصه ها گفتی و من،با تمام دل و هوش،دل دادم به تو با چشم خموش. من ساده دل خوش باور و باش ، به گمانم تویی آن یار سفر کرده زمن ،که بهمراه نسیم سحری،عطر بودن ،به من و خاطر خسته ام دادی!!!!!!!!!!!!!!!! تو گل عاشق من،قصه ها میدانی، تو برای گل خود،قصه هایی خواندی،حال بگذار گلت،سوسن غمزده ات،قصه از نو گوید،قصه از غصه سر بسته گلها گوید. یکی بود ،یکی نبود،زیر این سقف کبود،که پر اشکه و دود،دوتا گل ،عاشق هم،ریشه در ریشه ،به دنبال شعف ،شادی هم!؟ دو گل قصه ما،غافل از قدرت باد،بی خبر از رگبار،تاب ها میخوردند،بی خبر از فردا! تو یه صبح ابری،صبح بارونی و خیس،یه تبر یا یه تگرگ،بازی زمونه رو ورق زدند،سرنوشت تلخی رو رقم زدند. هیچ کسی نمیدونست،بهار بیشه ما،رنگ شاد باغ ما،اون همه سبزی وگل،لاله و نرگس و رز،خیلی طاقت ندارن،میون خشم خزون،خواب راحت ندارن.ساقه ظریفشون،دستای نحیفشون،تاب تیشه نداره،تازیانه خزون ، رحم به ریشه نداره. خزون باغ رسید،گلای باغ رو چید،تموم شادی باغ،تو یه پلک زدن پرید. اون دوگل جدا شدن،رسم روزگار شدن،توی دفتر خزون،بین اون همه ورق،گلای غمزده و خشک تو کتاب شدن. دیدی یار مهربون!!!!!!!!!!!!!!! اگه تو وقت سفر،وقت رفتن و حذر،از میون قصه ها،بجای قصه خوب تازه ها،بجای بودن با ستاره ها،بجای طپش تو قلب لحظه ها،برا من ،فقط میگفتی که گلم،قصمون شده شبیه روزگار،شبیه دوتا گل اسیر باد،شبیه تگرگ و ساقه و خزون،شبیه بی ریشه موندن دو گل،اونموقع میفهمیدم،که گلم خسته شده ،راهی سفر شده،با یه عالم خاطره،عاشق خطر شده. من تنها به کنار! کاش گل من بدونی،رسم گلها عجیبه،باد گلا رو میچینه،اما کاش بلد بودیم،رسم مرغ عشقی رو ،که همیشه عاشقه،تا ته دنیای دور،عاشق همسفره!!!!!!!!

بهروز تنها

 

سه شنبه 17 شهریور 1388 - 3:54:04 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم